ایمان = سیمان ! ؟

با یکی از اهالی سالخورده و خوش ذوق صحبتمان گرم گرفته بود.

او روزگاری سنگ تراش و بنّای پل های سنگی بوده ...

پل هایی که هنوز هم بعد از سال ها پابرجا ایستاده اند

از او پرسیدم:

آن پل ها را چگونه و با چه می ساختید

که این همه سال مقاوم مانده اند؟!

اما سازه های امروزی با این همه پیشرفت و ... !

گفت :

" آن ها با  ایمان  ساخته می شد و این ها با  سیمان ... "



یعنی : برو ...

یکی از امتیازات بزرگ انسان از حیوان این است که

وقتی از مقامی از مقامات معنوی محروم می شود

خودش را در معرض سؤال قرار می دهد.

امام سجاد (علیه السلام) این سؤال را با کلمه

" ما ليَ ؟ " ( مرا چه شده است ؟ )

شروع می کند و در علت محرومیت احتمالاتی را مطرح می کند

که از جمله آن این است:


"... أو رأیتـَني مُستـَخِفـَّاً بـِحقـِّکَ  فأقضـَیتـَني ! "


(پروردگارا ! شاید من حق تو را سبک شمردم، که مرا دور کردی)


یکی از فضلای معظم می فرماید:

از حضرت آیت الله العظمی اراکی سؤال کردم : آقا...


" فـَأقضَیتـَني "

یعنی چه ؟ با لبخند فرمود: یعنی


" برو گم شو ! "


 

مسلمانان مرا وقتی دلی بود  ***  که با وی گفتمی گر مشکلی بود

به گردابی چو می‌افتادم ازغم  ***  به تدبیرش امید ساحلی بود

دلی همدرد و یاری مصلحت بین  ***  که استظهار هر اهل دلی بود

ز من ضایع شد اندر کوی جانان  ***  چه دامن گیر یا رب منزلی بود

هنر بی‌عیب حرمان نیست لیکن  ***  ز من محرومتر کی سائلی بود

بر این جان پریشان رحمت آرید  ***  که وقتی کاردانی کاملی بود

مرا تا عشق تعلیم سخن کرد  ***  حدیثم نکته ی هر محفلی بود

مگو دیگر که حافظ نکته‌ دان است  ***  که ما دیدیم و محکم جاهلی بود


یا جبّار ...

محروم ز لطف خود مگردان ما را ...



سبز

خوشا چون سروها اِستادنی سبز

 خوشا چون برگ‌ها افتادنی سبز

 

خوشا چون گل به فصلی، مردنی سرخ

 خوشا در فصل دیگر زادنی سبز


*** **** ****

خوشا هر باغ را بارانی از سبز

 خوشا هر دشت را دامانی از سبز

 

برای هر دریچه سهمی از نور

 لب هر پنجره گلدانی از سبز






تمشک

تحمل سختی ها در بیشتر مواقع سخت است...

تلخ است...

مثل تیغ است در دست ...

شاید بخاطر اینکه حکمت سختی ها را نمی دانیم

بسیار گفته اند که :

- نابرده رنج ...

- مرد را دردی اگر باشد ...

- ...

امّا ...

وقتی بدانیم نتیجه سختی ها رسیدن به موفقیّت است

برایمان دلچسب می شود این تحمل.

مثل خوردن تمشک ...

تمشک ...




دانه های تمشک بسیار دلچسب است

اما برای چیدن هر دانه ی تمشک

باید درد تیغ های تمشک را تحمل کنیم

درد این تیغ ها را به جان می خریم

چون اطمینان داریم که نتیجه ای دلچسب در انتظار ماست.

تمشک ...


خدایا قول بده که عاقبت دلچسبی برایم کنار بگذاری
من هم سعی می کنم سختی ها را تحمل کنم
البته قول نمی دهم

جمعه بعد از ظهر مثل سال های قبل
میرم تمشک بچینم...


کوتاه ترین چکیده ...

این بار کمی طولانی نوشته ام اما ... بخوانید.

یکی از عزیزان برایم پیامکی فرستاده بود با این مضمون :

چکیده ی رساله ی توضیح المسائل ...

" کلا اگر طوری بشود که انسان خوشش بیاید ، حرام است "

با دیدن این پیام خندیدم

شاید برای شما هم در نظر نخست این پیام طنزی لطیف به نظر برسد.

مدتی گذشت و در ایام قدر به یاد آن پیام افتادم.

این بار بعد از کمی لبخند این پیام مرا به فکر فرو برد.

به خودم گفتم : " این پیام طنز نیست "

در یک نگاه این جمله ی کوتاه بهترین و کامل ترین چکیده است از دین و آیین ما...

آری ...

" کلاً اگر طوری بشود که انسان خوشش بیاد ، حرام است "


درباره این جمله بسیار فکر کردم یا بهتر بگویم در حد وسع و توان خودم .

حرف من :

به این جمله از دیدگاه دو انسان می شود نگاه کرد

اول دیدگاه انسانی که پای در گِل دارد و عقل در گرو نفس به اسارت گذاشته...

و او همان انسان این جهانی ست ، که دیدگانش فراتر از سرانگشت اشارت و هدایت

بسوی بحر بیکران سرمدی را نمی بیند.

و دیگری دیدگاه انسانی که سر بر آسمان می ساید و روح در اوج کمال دارد.

همویی که نظرگاهش ، نیست مگر " وجه الله "



دیدگاه نخست دیدگاه همان انسان هایی است که امروز آن را اومانیست ( انسان گرا ) می نامند.

در این روزگار همه ی ما زیر بمباران تبلیغات رنگارنگی قرار داریم که انسان را محور همه امور معرفی می کنند.

این تصور را بر لوح دل انسان ها حک می کنند که :

" هر چه در جهان هست برای انسان است

و باید برای تامین آسایش و جلب رضایت انسان مصرف شود "

هر آنچه که انسان از آن راضی شود خوب است

ولی هر آنچه رضایت انسان را جلب نکند خوب نیست.

به کودکانمان از کودکی می آموزند و ( متاسفانه ) می آموزیم که

هر آنچه هست باید برای انسان باشد و به هر طریق که می شود باید رضایت انسان تامین شود.

با افتخار انیمیشن های برتر سال مانند " پاندای کونک فو کار "

را چندین بار در رسانه هایمان نمایش می دهیم که نهایت حرف دلشان این است که :

" هیچ چیز عجیبی وجود ندارد. هر چه هست خودت هستی "

صد حیف که ما نیز دانسته و ندانسته در بسیاری از این روزها

در گفتار و در عمل ، تایید و تبلیغ می کنیم چنین دیدگاهی را.

از اندیشه هایی این چنین نتیجه ای هم انتظار نمی رود جز

کشتار برای سود

برای چنین دیدگاهی آری این جمله خنده دار می نماید که :

" کلاً اگر طوری بشود که انسان خوشش بیاد ، حرام است "

اما ...

از منظر خلیفة الله ...

انسانی که به حق و به لیاقت مقام خلافت الله را روی زمین بر عهده گرفت.

همانی که ، هرآنچه هست و نیست همه را از خدا و برای خدا می داند.

هر آنکس که به " هر آنچه بر سر ما می رود ارادت اوست "

از دل و جان اعتقاد دارد... این پیام را خنده دار نمی بیند.

چون او ،" قبل از همه و با همه و بعد از همه خدا " را می بیند.

رضایش به رضای اوست و آمال و اندیشه هایش به خشنودی دوست.

آری ...

چکیده ی  رساله ی توضیح المسائل برای او همان است که رضای اوست.

" کلا اگر طوری بشود که انسان خوشش بیاید ، حرام است "



نی از تو حیات جاودان می خواهم *** نی عیش تو و غم جهان می خواهم

نی کام دل و راحت جان می خواهم *** هر چیز رضای توست ، آن می خواهم



رضاً برضائک ، یا سریع الرضاء