چه بگویم ... ؟

نـوشـتـنـم را بـهـانه ای نـیـسـت

نوشـتـنـم را

بهانه ای نیست

جز گفتن این که ...






چــه کـنـم بـا دل تـنـهـا ... ؟

چــه کـنـم بـا غــــم دل ... ؟

نانوایی ...

دم غروب رفتم نانوایی که سه تا بربری گرم و تازه بگیرم.
نانوایی عمو نصرت ...برعکس اسمش عمو نصرت مرد جوان و شادابی ست.
دوتا جمله توجه ام را به خود جلب کرد.
روی کوره ی نانوایی دوتا جمله با ماژیک نوشته شده بود که برایم دیدن آن جمله ها
روی کوره ی نانوایی خیلی جالب بود.

سمت راست کوره نوشته شده بود :

" عـقـل جــز از راه پـیـروی حــق ، بـه کـمـال نـمـی رسـد. "

و سمت چپ کوره این جمله نقش بسته بود :

" آفـتـاب بـر سـر گـیـاهـی مـی تـابـد کـه ، سـرش را از زیـر خــاک بـیـرون آورده باشـد. "



برای اینکه جمله ها را فراموش نکنم کاغذ پیدا نکردم و جمله ها را کف دستم می نوشتم که نانوا هم با تعجب به من نگاه می کرد.

بی ربط : نـانـوا هم جـوش شـیـریـن میزند ، بـیـچـاره فـرهـاد...

رازداری و عیب پوشی

راز داری وعیب پوشی در کلام مولا علی « در نامه خطاب به مالک اشتر »

بخشی از نامه 53 نهج البلاغه

ای مالک :

" و باید که دورترین افراد رعیت از تو و دشمن ترین آنان در نزد تو، کسی باشد که بیش از دیگران

عیبجوی مردم است.

زیرا در مردم عیب هایی است و والی از هر کس دیگر به پوشیدن آنها سزاوارتر است.

از عیب های مردم آنچه از نظرت پنهان است، مخواه که آشکار شود،

زیرا آنچه بر عهده توست،پاکیزه ساختن چیزهایی است که بر تو آشکار است

و خداست که بر آنچه از نظرت پوشیده است، داوری کند.

تا توانی‌عیب های دیگران را بپوشان، تا خداوند عیب های تو را که خواهی از رعیت مستور بماند،بپوشاند.

و از مردم ، گره هر کینه‌ای را بگشای و از دل بیرون کن و رشته هر عداوت را بگسل و خود را از آنچه از تو

پوشیده داشته‌اند، به تغافل بزن و گفته ی سخن‌چین را تصدیق مکن.

زیرا سخن چین، خیانتکار است، هر چند، خود را چون نیکخواهان وانمود
کند "




علي بن موسي الرضا "عليه‏ السلام"

در بيان نشانه‏ هاي مؤمن مي ‏فرمايند:

لا يَـکـونُ الـمـؤمـنُ مـؤمِـنًـا، حـتـي تَـکـونُ فِـيـهِ ثـلاثَ خِـصـال:

مؤمن، مؤمن نمي‏باشد مگر اين که در او سه خصلت باشد،

سُـنّـةٌ مِـن ربِّـه، و سُـنّـةٌ مِـن نَـبـيِّـه "صلي الله عليه و آله"، و سُـنّـةٌ مِـن ولـيِّـه "عليه‏ السلام".

سنّتي از پروردگارش و سنّتي از پيامبرش و سنّتي از وليّ اش،

فَـأمّـا الـسُـنّـةُ مِـن ربّـه فَـکِـتـمـانُ الـسّـرِ،

پس آنچه که سنّت پروردگار است، حفظ اسرار ديگران

و امّـا الـسُـنّـة مِـن نـبـيّـه "صلي الله عليه و آله" فـمُـداراة الـنّـاسِ،

و آنچه که سنّت پيامبر او است مدارا کردن با مردم است

و امّـا الـسُـنّـةُ مِـن ولـيّـه "عليه‏ السلام " فَـالـصّـبـرُ فـي الـبَـأسـاء و الـضّـراء

و آنچه که سنت وليّ او است، صبر کردن بر سختي‏ها و بلاها است

خلق خوش





پسر بچه‌ای بود كه اخلاق خوبی نداشت. پدرش جعبه‌ای میخ به او داد و گفت :

" هربار كه عصبانی می‌شوی باید یك میخ به دیوار بكوبی."

روز اول، پسر بچه 37 میخ به دیوار كوبید. طی چند هفته بعد، همان طور كه یاد می‌گرفت چگونه

عصبانیتش را كنترل كند، تعداد میخ های كوبیده شده به دیوار كمتر می‌شد.

او فهمید كه كنترل عصبانیتش آسان‌تر از كوبیدن میخ ها به دیوار است ...

بالاخره روزی رسید كه پسر بچه دیگر عصبانی نمی‌شد. او این مسئله را به پدرش گفت

و پدر نیز پیشنهاد داد هر بار كه می تواند عصبانیتش را كنترل كند، یكی از میخ ها را از دیوار در آورد.

روزها گذشت و پسر بچه بالاخره توانست به پدرش بگوید كه تمام میخها را از دیوار بیرون آورده است.

پدر دست پسر بچه را گرفت و به كنار دیوار برد و گفت :

پسرم ! تو كار خوبی انجام دادی و توانستی بر خشم خود پیروز شوی .

اما به سوراخهای دیوار نگاه كن. دیوار دیگر مثل گذشته‌اش نمی‌شود.

وقتی تو در هنگام عصبانیت حرفهایی می‌زنی ، آن حرفها هم چنین آثاری به جای می‌گذارند.

تو می‌توانی چاقویی در دل انسانی فرو كنی و آن را بیرون آوری. اما هزاران بار عذر خواهی

هم فایده ندارد؛ آن زخم سر جایش است. زخم زبان هم به اندازه زخم چاقو دردناك است


حــیــا

يَـسْـتَـخـفـُونَ مِـنَ الـنـاسِ وَلاَ يَـسْـتَـخـفـُونَ مِـنَ اللّهِ وَهُـوَ مَـعَـهُـمْ


إِذ يُـبَـيِّـتـونَ مَا لاَ يَـرْضَـى مِـنَ الْـقَـوْلِ


وَكَـانَ اللّهُ بـِمَـا يَـعْـمَـلـُونَ مُـحِـيـطـًا ﴿۱۰۸﴾ سوره نساء  


اعمال زشت خود را از مردم پنهان مي‏دارند اما از خدا پنهان نمي‏دارند،

و به هنگامي كه در مجالس شبانه سخناني كه خدا راضي نبود مي‏گفتند،

خدا با آنها بود و خدا به آنچه عمل مي‏كنند احاطه دارد.



عجب صبری خدا دارد و چقدر بی حیایی می کنیم ما ...



إنّ ... لَفي خُسر


بـگـو : « آيا شما را از زيانكارتــرين مردم آگاه گردانم ؟ » 


[ آنان ‏]  كسانى‏ اند كه تلاششان در زندگى دنيا به هدر رفته و خود مى ‏پندارند كه كار خوب انجام مى ‏دهند.

سوره کهف آیه 103 - 104



مـحتاج به غیر خود مگردان ما را