فــتــبــارک الله احـسـن الـخـالـقـیـن



گر نگهدار من آن است که من می
دانم *** شیشه را در بغل سنگ نگه می دارد


شایدکمی برایم باور کردنش سخت بود ولی دو روز پیش مطلبی دیدم و شنیدم و خواندم


و در موردش جستجو کردم ،که مرا مجبور کرد تا باز هم بگویم

" فتبارک الله احسن الخالقین "

آیه ای از قرآن کریم ... آیات و نشانه هایی که شاید بیشتر از پیش سر تسلیم فرود آوردنمان را سبب شود

آیه ی 53 از سوره فرقان :

* وَ هُـوَ الَّـذِى مَـرَجَ الْـبَحْـرَيْنِ هَـذَا عَـذْبٌ فُـرَاتٌ وَ هَـذَا مِـلْـحٌ أُجَـاجٌ

وَ جَعَـلَ بَـيْـنَـهُـمَـا بَـرْزَخًـا وَ حِـجْـرًا مـحجُـورًا *

و اوست كسى كه دو دريا را موج‏زنان به سوى هم روان كرد ، اين يكى شيرين [ و ] گوارا
و آن يكى شور [ و ] تلخ است و ميان آن دو ، مانع و حريمى استوار قرار داد






* فــتــبــارک الله احـسـن الـخـالـقـیـن *

کار ما نیست شناسایی راز گل سرخ
کار ما شاید همین ست ، که در افسون گل سرخ شناور باشیم...


بشر با این همه ادعای پیشرفت در علوم مختلف ، تنها توانسته است به وجود برخی پدیده ها
پی ببرد و در شناخت علت و چرایی بسیاری از پدیده ها عاجز است.

توضیحات کامل در " ادامه مطلب... "

ادامه نوشته

هو الحق ...





آن روز ، " ابراهیم " نماینده کلاس آدمیّت ، در درس ایثار نمره قبولی گرفت. نمره ی خوب ایثار ...
با آن نمره ای که ابراهیم گرفت انتظارها از شاگردان کلاس بشری ، بیشتر شد.
پس از آن ، انتظار می رفت که بشر نمره های خوب داشته باشد. نمراتی چشمگیر در انسانیّت ...
بعد از آن در این کلاس شاگردانی بودند که نمراتی بهتر و بیشتر از ابراهیم کسب کردند.
نمراتی که باعث شد نمره قبولی ابراهیم در طول سال های تحصیل خوبی ها به چشم نیاید.
نمراتی که در کارنامه تاریخ بشر به یادگار ماند.
از میان شاگردان این کلاس ، جمعی گرد آمدند و از محل آزمون عرفان ، در سرزمین منا بسوی محل آزمون بزرگتری در سرزمین نینوا ، حرکت کردند.
این کاروان در راه بود و در هر منزلگاهی شاگردان بازمانده از تحصیل نیز به این جمع برتر می پیوستند.
این کاروان در طول تاریخ در حرکت بوده و در هر عصری از میان انسانها ، آنانی را که دل در گرو حضرت لم یزل داشتند به جمع خود خواندند .

می رود منزل به منزل کاروان نینوا ...




امسال در موسم حج خاطره ای از یک عزیز شنیدم که برهان بود .حجت بود . کوتاه اما قاطع.

از مسلمانی پرسیدم : نظر شما در مورد امام زمان چیست؟
گفت : امام زمان غایب است. او خواهد آمد و جانشین پیامبر خواهد بود.
گفتم : پس بیایید جمع شویم و با مشورت ، امام زمان را تعیین کنیم.
گفت مگر می شود...! امام زمان را باید خداوند تعیین کند.
...
گفتم : پس چگونه است که اولین جانشین پیامبر را با شور و مشورت انتخاب کردند ؟!
مگر جز این است که اولین جانشین را نیز خداوند باید معیّن می نمود ؟
مگر جز این است که در انتخاب اولین جانشین نیز مشورت ما نمی توانست تعیین کننده باشد ؟
مگر جز این است ... ؟

هو الحق ...     
   علیٌ مَعَ الحق و الحقُ مع علی...

تا چراغ از تو نگیرد ...


پسرم می پرسد : تو چرا می جنگی ؟

من تفنگم در مشت

کوله بارم در پشت

بند پوتینم را محکم می بندم

مادرم ...

آب و آیینه و قرآن در دست.

روشنی در دل من می بارد

پسرم بار دگر می پرسد : تو چرا می جنگی ؟

با تمام دل خود می گویم :

تا چراغ از تو نگیرد دشمن



شهید مرحمت بالازاده


او تبر برداشت و به جنگل رفت تا هیزم بیاورد.

رفت تا آتشی در اجاق روشن بماند. رفت تا نگذارد آتش در اجاق میهن به خاموشی گراید.

رفت تا نگذارد دشمن ، آتش و چراغ میهن را خاموش کند.

او تنها سیزده سال داشت اما رفت.

رفت چون می دانست که دیگران نمی گذارند ،آتش و چراغ در اجاق میهن روشن بماند

او خردسال بود اما در کنار فرمانده بزرگی چون مهدی باکری ، مردانه جنگید

و همراه او به شهادت رسید.



از مادر پرسید : مادر ... اگر امروز دشمن بیاید ...؟

آیا من هم باید بروم تا دشمن چراغ از ما نگیرد ؟

مادر گفت : تو خود چراغ ، بودی . رفتند تا چراغ از ما نگیرد دشمن .

و امروز هم باید رفت تا چراغ از ما نگیرند.



هر که نان از عمل خویش خورد ...


هر گاه خواستی در اجاق ات آتشی روشن کنی ...
خـــــودت ...
تبری بردار ، به جنگل برو ، درختی بیانداز ، آن را خرد کن ، هیزمش را بیاور ...

و در اجاق ات آتش روشن کن.

اگر کس دیگری را به دنبال این کار بفرستی ...

نه درختی انداخته می شود ، نه هیزمی آورده می شود ، نه آتشی روشن می شود.



گاهی هزار دوره دعا بی اجابت است           گاهی نگفته قرعه به نام تو می شود

گاهی گـدای گدایی و بـخـت یار نیست           گاهی تمام شهر گدای تو می شود...!

 

نقطه ی پرگار عشق

کعبه ی عشق

از دلبــــرم به بتكـــــــده، نام و نشان نبود           در كعبــــــــه نيز جلـوه ‏اى از او عيان نبود

در خانقــــــــاه، ذكرى از آن گلعذار نيست           در ديــــــر و در كنيسه، كلامى از آن نبود

در مَــــدْرسِ فقيه به جز قيل و قال نيست          در دادگـــــــاه، هيچ از او داستــــــان نبود

در محضـــــر اديــــب شـــــدم، بلكه يابمش        ديــــدم كلام، جـــــز ز معــــانى بيان نبود

حيــــرت‏زده ،شـــــدم به صفــــــوف قلندران         آنجــــا بجــــز مديحتى از قلـــــــدران نبود

يك قطــــره مِـــــى ز جام تو اى يار  دلفريب        آن مى دهد كه در همـه ملك جهان نبود

يك غمزه كرد و ريخت به جان، يك شرر كز آن      در بــــارگـــــــــاه قــدس برِ قدسيان نبود

امام خمینی (ره)


به کــعــبه رفتم و زآنجا، هوای کوی تو کردم      جمال کــعــبه تماشا به یاد روی تـــو کردم


   فـتاده اهــل مــنــا در پـی مــنــا و مــقــاصــد       چو جامی ازهمه فارغ، من آرزوی تو کردم


علم ثروت است یا بهتر ؟


دانش آموزان دهه شصت و هفتاد خوب بخاطر دارند.
موضوع انشا...

- می خواهید در آینده چه کاره شوید؟

- علم بهتر است یا ثروت ؟

دانش آموزان آن دوران ، امروز ، با شنیدن این جملات به یاد دوران شیرین
و احتمالا تلخ مدرسه می افتند.
روزهایی که می خواستیم خلبان ، دکتر ، مهندس و ... بشویم.

به هر حال امروز جواب سوال اول را از روزگار گرفته ایم.چه خوب و دلخواه ،
چه نامناسب و به اجبار هر کدام از آن دانش آموزان به شغلی مشغولند.

اما سوال دوم هنوز هم محلی از اعراب دارد.هنوز هم می شود پرسید که بعد از این همه سال ...

علم بهتر است یا ثروت؟

آن روزها هر طور بود ، به هر شکل ممکن و ناممکن ثابت می کردیم که علم بهتر از ثروت است
گرچه ته دل به ثروت هم علاقه داشتیم.

چند وقت پیش بین دوستان به شوخی می گرفتیم آن روزها را و می گفتیم

 " علم ثروت است یا بهتر ؟ "
مثل این که به شوخی بپرسی حالت چطوره یا نه ؟

اما غافل بودیم از این که این سوال بیشتر و بهتر به درد این روزهای ما می خورد.
اینکه علم ثروت است یا بهتر؟
در واقع ورژن جدید و آپدیت شده از سوال قدیمی ...
جواب این سوال بر عهده خودتان باشد ...

اما چند سال پیش روایتی از رسول مکرّم اسلام می خواندم که بی ربط به این موضوع نیست.
نبی اکرم فرموده بودند :

" روزگاری خواهد رسید که کسی برای فراگرفتن علم و دانایی سراغ عالمان و اهل علم نخواهد رفت.
کسی رنج و زحمت آموختن را به جان نخواهد خرید.
در آن روزگار اهل علم از روی دلسوزی به دنبال مردم نادان خواهند گشت تا به آنان علم و دانش بیاموزند
آن روزگار ، روزگار مظلومیت علم است. "




هَلْ
یَسْتَوِی الَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَالَّذِینَ لَا یَعْلَمُونَ

آیا کسانی که می دانند و کسانی که نمی دانند ، برابرند ؟

تماشا

من تماشای تو میکردم و غافل بودم

کز تماشای تو خلقی به تماشای من اند

گفته بودی که چرا محو تماشای منی ؟

و چنان محو که یک دم مژه بر هم نزنی ؟

مژه بر هم نزنم تا که ز دستم نرود

ناز چشم تو به قدر مژه بر هم زدنی


اللّهم ...
أرِنــــي  الطَلعةَ  الرشیدة ...