ابـو تــرابــــــــ ...
امــام ، رو به رهایی ، عمامه روی زمین قـیامتی شد - بعد از اقـامه - روی زمین
خـطـوط آخـر نهج البلاغه ریخت به خاک چکـیـد خــون خـدا در ادامه روی زمین
خودت بگو به که دل خوش کنند بعد از تو گــرسنگان حـجـاز و یـمـامه روی زمین
زمـان به خواب بـبـیـنـد ، که باز امـیـرانی رقــم زنند به رسم تــو، نامه روی زمین:
« مرا بس است همین یک دو قرص نان ز جهان
مرا بس است همین یک دو جامه روی زمین »
تو رفته ای و زمین مانده است و ما اینک و مـیـزهای پُـر از بخشنامه روی زمین!

«هیهات اگر طمع، مرا به گزیدن خوردنی ها کشاند، در حالی که شاید
در حجاز یا یمامه گرسنه ای حسرت گرده نانی برد و یا وعده ای سیر نخورد.»
(نهج البلاغه، نامه45)
«بدانید که امام شما از دنیایش به دو جامه فرسوده و دو قرص نان بسنده کرده است»
(نهج البلاغه ، نامه 45)
+ نوشته شده در پنجشنبه ۱۳۹۱/۰۵/۱۹ ساعت توسط حـمـیـد صـفـری
|