بهشت
بهشت از عشق سرشار است
بهشت ازعدل پر بار است
بهشت از دشنه و زنجیر و زندان سخت بیگانه ست
خدا از قفل بیزار است
خدا از ظلم بیزار است
و آدم
بی خبر از عدل بود و عشق و آزادی
که در آن وادی بی انتها
از جهل
شورش کرد
و ما را
این چنین آواره این شهر غربت کرد
و ما حالا
هزاران نسل بعد از او
به دنبال سراب عشق و آزادی
تمام عمر می میریم
ولی
با این همه باید
در این دنیای بی ارزش
به دست زخمی و بی جان خود
از نو
بهشت دیگری سازیم

شعری از پیام باستانی
+ نوشته شده در شنبه ۱۳۹۰/۰۷/۳۰ ساعت توسط حـمـیـد صـفـری
|